شهریور عاشق انار بود اما هیچ وقت حرف دلش را به انار نزد

شهریور عاشق انار بود اما هیچ وقت حرف دلش را به انار نزد.
آخر انار شاهزاده ی باغ بود.
تاج انار کجا و شهریور کجا؟!
انار اما فهمیده بود،
می خواست بگوید او هم عاشق شهریور است
اما هر بار تا می رسید، فرصت شهریور تمام می شد.
نه شهریور به انار می رسید،
نه انار می توانست شهریور را ببیند.
دانه های دلش خون شد و ترک برداشت.
سال هاست انار سرخ است...
و قرن هاست شهریور بوی پاییز میدهد...🌺🍃
دیدگاه ها (۴)

کبـوتر بـا کبـوتـر مـانـده امـا از سرِاجبــاردر این دنیای تو...

رازی درونِسینه من می سوخت ،می خواستم که باتو سُخن گوید ،اما ...

؏شقشاه ڪلیدی استڪه با آن می توان گشودقفل تمام قلبهای عاشق را...

ڪافر شدمبه جفت چشمانی ڪه ایمان داشٺم... ♡჻ᭂ࿐✰

‌‌‌‌‌لیلی زیر درخت انار نشست ..درخت انار عاشق شد ..گل داد .....

‌‌‌‌‌لیلی زیر درخت انار نشست ..درخت انار عاشق شد ..گل داد .....

نسیمی سرد پرد هارا تکان میداد.روشنی داخل اتاق وجود نداشت بجز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط