مصطفی بیسیمچی ریزه میزه گروهان بود تازه پشت لبش سبز شد

مصطفی #بیسیم_چی ریزه میزه گروهان بود. تازه پشت لبش سبز شده بود. وقت #نماز_شب که می شد از همه جلوتر بود. بچه ها سر به سرش می گذاشتند که: «تو از جان خدا چه می خواهی که این قدر نماز می خوانی و گریه می کنی؟»
در عملیات والفجر هشت تیر به شکمش خورد و شد اولین شهید گردان حضرت معصومه (س) در #عملیات_والفجر_هشت.
#شهید_سید_مصطفی_خادمی #سیره_عبادی_شهدا #نماز_شب_شهیدان

راوی: حاج حسین یکتا #کتاب_مربع_های_قرمز ؛ خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا، نوشته زینب عرفانیان، ناشر: نشر شهید کاظمی، نوبت چاپ: دوم بهار ۱۳۹۷؛ صفحه ۳۵۰-۳۵۱.

✂ ️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
https://eitaa.com/boreshha
🌍 http://www.boreshha.ir/
دیدگاه ها (۱)

سه روز مانده بود به #شهادت_حضرت_زهرا (س). بعد از نماز صبح زی...

فاصله بین شوش تا #فکه یک ساعت و نیم است. در صندلی های عقب بی...

اواخرجنگ بود. آمد سراغم که روی سینه اش بنویسم «یا زهرا (س)» ...

عماد از همان ابتدای کار، دنبال لقمه های بزرگ بود. برش اول: ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط