شاید آدمیزاد غبار است غباری که با هر بادی بلند می شود چ

شاید آدمیزاد غبار است. غباری که با هر بادی بلند می شود. چرخ می زند. می رود جایی دیگر آن هم برای رفتن. می‌رود جایی که از آنجا برود. حقیقتا آدمی بنده ماندن نیست. آدمی برده رفتن است. گاهی آنچنان دایره‌ای که ساختی تنگ می‌شود که حتی مقصدت مهم نیست. آدمیزاد که غبار بشود دیگر اختیارش هم دست خودش نیست . شاید اشتباه زندگی ما هم همین بود که اختیار زندگی در دست خودمان و دیگران بود. شاید بی‌مقصدی ، بی‌وزنی ، بی‌مکانی بهترین اختیار های زندگی‌ست.
دیدگاه ها (۰)

شاید شنیدنش سخت باشد. باورش سخت باشد اما بدترین و نابودکننده...

آن ادمهايي كه نماندند و انهايي كه حمايت نكردند بزرگترين "است...

شب، بوی گیسوانت را دارد.بادی که از سمت پنجره می‌وزد، ردّ لبخ...

پارت : ۳۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط