ادامه

ادامه


به من چه تو کری😡😡😡( گرفتن یقه ی باکوگو)


باکوگو: من کرم بزن پرده گوشتتو جر بدم ببینیم کر کیه؟؟( چرا یاد اون اهنگه که من بدم؟؟ افتادم؟؟)


ا/ت. هه؟؟ ( دعوا وجدا شدن توسط همکلاسیا)

) شب میشه و مسابقه ی بهترین اتاق و باکوگو خوابه)


به اتاق باکوگو میرسین و میخواین ازش رد بشین که ا/ت



ا/ت: من میخوام اتاقشو ببینم😩


دکو: ا/ت سان اگه باکوگو بیدارشه کابوس شبت میشه البته اگه تا شب زنده بمونی


ا/ت: مهم نیست من میخوام برم توو( دستگیره ی در رو پایین میکشی)


ا/ت : چرا در قفله ؟؟؟



دکو: خوب بیاید بریم انگار در قفله


ا/ت : شده در رو میشکنم ولی بازش میکنم


دکو: نه ا/ت سان

( بعد از نیم ساعت راضی شدی نری تو اتاقش و مسابقه تموم شد و رفتی تو اتاقت )


رو تخت دراز کشیدی و گفتی: یه روز اتاقتو میبینم کره خر جون😌و خوابیدی پایان

میدونم مسخره بود ولی خب
دیدگاه ها (۱۰)

پارت بعد اون فیکه رو بنویسم با پایان کل؟؟ و اینکه مانگا میخو...

خب اول تانیزاکی میمیره و میگه به. قلم که هویت اصلی خانوادشون...

خب یه درخواستی داشتم که از باکوگو یه سناریو بلند بنویسم به ...

ا~ت و تودوروکی پارت ۳۰{شوتو ب در تکیه داد} {شوتو اروم زمزمه ...

پارت ۲ فیک مرز خون و عشق

فیک مافیای سیاه من part 3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط