(وقتی فقط تنها دختر گروهی)
(وقتی فقط تنها دختر گروهی)
پارت سوم.....
ویو ات......
رفتم آشپزخونه که از کابینت آرد بردارم که شیرینی درست کنم که وقتی در کمد رو باز کردم همه ی آرد ها ریخت رو کل تنم و همه جام آردی شد جینم تو آشپزخونه بود
جین:ㄱㄱㄱㄱㄱㄱㄱ(خنده ی شدید)
همه ی اعضا هم اومدن اوناهم از خنده پاره شدن من رفتم خودم رو تو آینه نگاه کردم که کل صورتم آردی بود منم از خنده پخش زمین شدم و مثل سگ داشتم میخندیدم
نامجون :ات خیلی بهت میاد (با خنده)
ات:میدونم (ㄱㄱㄱㄱㄱㄱ)
ات:خب دیگه پرو نشین اون کسی که آرد رو اینطوری گذاشته تو کابینت بگه کاریش ندارم (دمپایی به دست)
که دیدم همه ی اعضا به شوگا اشاره کردن که شوگا سریع فرار کرد منم دنبالش داشتم میدویدم که گیرش اوردم می خواستم بزنمش که یه فکر بهتر به ذهنم رسید دمپایی رو اوردم پایین گفتم
ات: به جای زدن مجازاتت میکنم
شوگا:چی؟؟؟
ات:همه ی نارنگی هاتو باهام تقسیم میکنی و امروز غیر از شب که همه می خوایم بخوابیم حق خوابیدن نداری فهمیدی؟؟
شوگا:خواب رو قول نمیدم
ات:پس انگار حوس دمپایی کردی(می خواست دمپایی رو برداره)
شوگا:نه نه غلت کردم قبوله
ات:آفرین
رفتم لباس هامو عوض کنم و صورتم رو بشورم بعد عوض کردن لباسام و شستن صورتم رفتم پایین که گوشیم زنگ خورد رفتم پایین جواب دادم پی دی نیم بود
پی دی نیم :سلام ات خوبی؟؟
ات:سلام خوبم برا چی زنگ زدی؟؟؟
پی دی نیم: می خواستم بگم فردا شب مراسمه و تو باید یکی از آهنگ هارو تکی با یه دنسر مرد اجرا کنی می تونی تا فردا آماده بشی؟؟؟
ات:آره حله کاره نداری
پی دی نیم:نه بای
ات :بای
قطع کردم که......
(این پارت یکم مسخره شد تو پارت بعد بهتر میزارم)
پارت سوم.....
ویو ات......
رفتم آشپزخونه که از کابینت آرد بردارم که شیرینی درست کنم که وقتی در کمد رو باز کردم همه ی آرد ها ریخت رو کل تنم و همه جام آردی شد جینم تو آشپزخونه بود
جین:ㄱㄱㄱㄱㄱㄱㄱ(خنده ی شدید)
همه ی اعضا هم اومدن اوناهم از خنده پاره شدن من رفتم خودم رو تو آینه نگاه کردم که کل صورتم آردی بود منم از خنده پخش زمین شدم و مثل سگ داشتم میخندیدم
نامجون :ات خیلی بهت میاد (با خنده)
ات:میدونم (ㄱㄱㄱㄱㄱㄱ)
ات:خب دیگه پرو نشین اون کسی که آرد رو اینطوری گذاشته تو کابینت بگه کاریش ندارم (دمپایی به دست)
که دیدم همه ی اعضا به شوگا اشاره کردن که شوگا سریع فرار کرد منم دنبالش داشتم میدویدم که گیرش اوردم می خواستم بزنمش که یه فکر بهتر به ذهنم رسید دمپایی رو اوردم پایین گفتم
ات: به جای زدن مجازاتت میکنم
شوگا:چی؟؟؟
ات:همه ی نارنگی هاتو باهام تقسیم میکنی و امروز غیر از شب که همه می خوایم بخوابیم حق خوابیدن نداری فهمیدی؟؟
شوگا:خواب رو قول نمیدم
ات:پس انگار حوس دمپایی کردی(می خواست دمپایی رو برداره)
شوگا:نه نه غلت کردم قبوله
ات:آفرین
رفتم لباس هامو عوض کنم و صورتم رو بشورم بعد عوض کردن لباسام و شستن صورتم رفتم پایین که گوشیم زنگ خورد رفتم پایین جواب دادم پی دی نیم بود
پی دی نیم :سلام ات خوبی؟؟
ات:سلام خوبم برا چی زنگ زدی؟؟؟
پی دی نیم: می خواستم بگم فردا شب مراسمه و تو باید یکی از آهنگ هارو تکی با یه دنسر مرد اجرا کنی می تونی تا فردا آماده بشی؟؟؟
ات:آره حله کاره نداری
پی دی نیم:نه بای
ات :بای
قطع کردم که......
(این پارت یکم مسخره شد تو پارت بعد بهتر میزارم)
۲۲.۰k
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.