آهی که رخنه کردم از وی به سنگ خاره

...
آهی که رخنه کردم، از وی به سنگ خاره
عاجز شد از دِلِ دوست، یا رب دگر چه چاره؟

بیداری‌ام چه دانی؟ ای خفته‌‌ای که شب‌ها
نَنْشَسته‌ای به حسرت، نشمرده‌ای ستاره

ای تاب داده گیسو، حالی است بر دل من
از تاب بی‌حسابت، وز پیچ بی‌شماره

آشفتگان عشقت، گیرم که جمع گردند
جمع از کجا توان کرد، دل‌های پاره پاره؟

#فروغی_بسطامی
#گل   #خشکیده
#آه #رخنه #سنگ #خاره #عاجز #دل #دوست #یا_رب #چاره #بیداری #خفته #شب #حسرت #ستاره #تاب #گیسو #پیچ #آشفتگان #عشق #جمع #دلها #پاره #زمستان #دیماه #دیماهی
#flowers
#flower
دیدگاه ها (۰)

...تعهد بر ماندن و نرفتن،مایه آرامش استآرامشی که اعتبارش از ...

...فضل خدای را که تواند شمار کرد؟یا کیست آنکه شکر یکی از هزا...

...پنجره را وا می کنمبادی سردبه گونه ام می نشیندنگاهم را به ...

...به دنیا آمده بود تا صبر را شرمنده کند!زینب(س) این اسطوره ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط