دوست دارم گلوی بعضی عادم هارا سفت بچسبم

دوست‍ دارَم‍ گِلویـِ بعضی‍ #عادم‍ هارا سفت بچسبمـ
تا مطمئن شوم‍
بعد که‍ دستهایم را برمیدارمـ
رد بنفش آن تا ماه‍ ها میمانَد
و بعد در گوششان‍ با صدایی جاری‍ اَز آرامش بگویم‍
که دَرد های آدمی #قرص نیست‍ که‍ لحظه‍ به لحظه‍ آن را #یاد آوری میکنی..!
مَن با تمام وجود #درد را لَمس میکنم
اِحتیاجی به‍ آدم هایی مثلِ تو نیست
که‍ هَر روز صبح میخی را بر دست میگیری و آن را با ارامش #زجر اوری بر روی #ذهن ادم میکشی
تا #دردهایش را دوباره و دوباره #حِس کند...
دیدگاه ها (۲)

‍تو اؤج #تآریکیه‍ ‍شهر ‍در ‍#خیآبآنی‍ ‍خلوت‍ ‍صدآی‍ قدم‍ ‍زد...

اینجا #تمام פـنجرهـ هــا #لاف میزننـב...#هــرگز ڪسے هــر آنچ...

#آدمہآ #وقتے مےخوآهند بہ #تو #نزدیکـ شوند #دروغـ :) میگویند ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط