فیک چند پارتی من مال توام(I'm yours)
فیک چند پارتی من مال توام(I'm yours)
نویسنده: S_R
بازیگران:مین مین در فیک:میا (mia(رول:لی جونگ سوک/یانگ می جین در فیک:بن (ben)رول بومگیو
تقدیم شده به کمپانی تی ام
شروع فیک
(داستان به زبان میا میباشد)
با عصبانیت راه میرفتم و به هر چه میرسیدم آن را لگد میکردم......کمپانی تمامی اموال من رو بالا کشیده بود و من رو اخراج کرده بود اونم برای چی.......چون نخواستم توی اون سریال لعنتی مثبت 18 بازی کنم....مسخرس....این واقعا مسخرس......... دیگه نه پول داشتم نه خونه نه ماشین....هیچی.....شماره آیدن(aiden)دوست پسرم رو گرفتم که برم پیشش.......
میا:سلام آیدین
آیدن:چی میخوای؟
میا:چرا اینطوری میکنی......
آیدن:من با تو حرفی ندارم
میا:چ..چرااااا
آیدن:تو نخواستی اون سریال رو با من بازی کنی حقت بود که اخراج بشی دختره ی احمق
میا:من نمیتونستم این کارو کنم برام شایعه ساخته میشد من میخوام یه بازیگر کم حاشیه باشمممممممم
آیدن:ببند دهنتو.......
میا:الو الووووو
تلفن قطع شد......اشک های سرازیر شده از چشم هام رو با انگشتم پاک کردم........دیگه دوست پسرم ندارم.......شماره خانوادم رو نداشتم......یه دختر 18 ساله ای که دیگه هیچی نداره........رفتم یه مارکت و با باقی مونده پولم یه گیمپاپ خریدم .....بارون گرفته بود.........جلوی مارکت یه میز صندلی با چتر بود رفتم نشستم و منتظر شدم تا بارون بند بیاد.......ولی بند نمیومد....سردم شده بود.....لباسام خیلی ضخیم نبودن......خودم رو جمع کردم و سعی کردم گریه نکنم.......که یکدفعه یه مرد ناشناس بالای سرم ظاهر شد......گفت:خونه زندگی نداری؟........سرم رو به نشونه نه تکون دادم.........یه کارت از داخل جیب کتش در آورد و گذاشت رو میز: پول خوبی بهت میدن....جای خوبیه مطمئنم قبولت میکنن.......و رفت ......کارت رو خوندم:تبلیغات سو جانگ.......خب ارزشش رو داره من که چیزی برای از دست دادن ندارم....... پولی ک برایم مانده بود به اندازه گرفتن یه تاکسی ارزش داشت........خب عیبی نداره..تاکسی میگیرم و تا شرکت سو جانگ میرم.......بعد از خوردن گیمپاپ بلند شدم و گوشه خیابون یه تاکسی گرفتم و به سمت شرکت سوجانگ رفتم.....
آیدی نویسنده ی عزیز:https://wisgoon.com/saba_sr
نویسنده: S_R
بازیگران:مین مین در فیک:میا (mia(رول:لی جونگ سوک/یانگ می جین در فیک:بن (ben)رول بومگیو
تقدیم شده به کمپانی تی ام
شروع فیک
(داستان به زبان میا میباشد)
با عصبانیت راه میرفتم و به هر چه میرسیدم آن را لگد میکردم......کمپانی تمامی اموال من رو بالا کشیده بود و من رو اخراج کرده بود اونم برای چی.......چون نخواستم توی اون سریال لعنتی مثبت 18 بازی کنم....مسخرس....این واقعا مسخرس......... دیگه نه پول داشتم نه خونه نه ماشین....هیچی.....شماره آیدن(aiden)دوست پسرم رو گرفتم که برم پیشش.......
میا:سلام آیدین
آیدن:چی میخوای؟
میا:چرا اینطوری میکنی......
آیدن:من با تو حرفی ندارم
میا:چ..چرااااا
آیدن:تو نخواستی اون سریال رو با من بازی کنی حقت بود که اخراج بشی دختره ی احمق
میا:من نمیتونستم این کارو کنم برام شایعه ساخته میشد من میخوام یه بازیگر کم حاشیه باشمممممممم
آیدن:ببند دهنتو.......
میا:الو الووووو
تلفن قطع شد......اشک های سرازیر شده از چشم هام رو با انگشتم پاک کردم........دیگه دوست پسرم ندارم.......شماره خانوادم رو نداشتم......یه دختر 18 ساله ای که دیگه هیچی نداره........رفتم یه مارکت و با باقی مونده پولم یه گیمپاپ خریدم .....بارون گرفته بود.........جلوی مارکت یه میز صندلی با چتر بود رفتم نشستم و منتظر شدم تا بارون بند بیاد.......ولی بند نمیومد....سردم شده بود.....لباسام خیلی ضخیم نبودن......خودم رو جمع کردم و سعی کردم گریه نکنم.......که یکدفعه یه مرد ناشناس بالای سرم ظاهر شد......گفت:خونه زندگی نداری؟........سرم رو به نشونه نه تکون دادم.........یه کارت از داخل جیب کتش در آورد و گذاشت رو میز: پول خوبی بهت میدن....جای خوبیه مطمئنم قبولت میکنن.......و رفت ......کارت رو خوندم:تبلیغات سو جانگ.......خب ارزشش رو داره من که چیزی برای از دست دادن ندارم....... پولی ک برایم مانده بود به اندازه گرفتن یه تاکسی ارزش داشت........خب عیبی نداره..تاکسی میگیرم و تا شرکت سو جانگ میرم.......بعد از خوردن گیمپاپ بلند شدم و گوشه خیابون یه تاکسی گرفتم و به سمت شرکت سوجانگ رفتم.....
آیدی نویسنده ی عزیز:https://wisgoon.com/saba_sr
۳.۷k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.