جیمین فیک زندگی پارت

جیمین فیک زندگی پارت ۸۷#


ویو ات
بدو بدو بدو همینجوریش هم دیر شده . سریع روندم به سمت شرکت جیمین

ات: بدو بدو بدو بدووووو

رفتم اتاقش در زدم و رفتم داخل.
سریع حرکت کردیم سمت پرورشگاه همینجوریش هم کلی دیر کردیم به خاطر من . رسیدیم . چه جای وحشتناکی بود . یه نفس همیق و رفتیم داخل

مدیر: سلام خیلی خوش اومدید شما باید اقا و خانم پارک باشید

واو خانم پارک چه جذاب

جیمین: بله اومدیم پسر رو با خودمون ببریم
مدیر : بله الان صداشون میکنم .... ته جین بیااااا

یه پسر خوشگل رو اوردن اما نمیدونم وقتی دیدمش یه حس بدی تو قلبم داشتم. این بچه چهره اشنایی داره.

مدیر: پسرم خودت رو به پدرو مادر جدیدت معرفی کن
ته جین : مین ته جین هستم ۳ سالمه
ات: از اشنایی باهات خوشحالم ته جین منم ات هستم من رو مثل مادرت بدون و و این اقا اسمش جیمین مثل بابات
ته جین: ولی من مامان و بابا ندارم اونا من رو ول کردن
ات: چی ؟
مدیر: تشریف داشته باشید براتون تعریف میکنم

ته جین و جیمین رفتن بیرون و مدیر اونجا از اخلاق و رفتار ته جین بهم گفت . با مدیر خداحافظی کردم و تو سالن ایستاده بودم و فکر میکردم ۳ سال پیش و مادرش اون رو اورد اینجا . ...
دیدگاه ها (۳)

جیمین فیک زندگی پارت ۸۸#ویوجیمین ات داشت یا مدیر حرف میزد و ...

جیمین فیک زندگی پارت ۸۹#شام سه نفرمون رو خوردیم . اولین بار ...

جیمین فیک زندگی پارت ۸۶#ویو ات باهم رامن خوردیم( منحرف نباشی...

جیمین فیک زندگی پارت ۸۵#پایان فلش بکجیمین: اینجوری شد دیگهما...

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۰#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط