چشم همیشه مستت خمار رد ما را

چشمِ همیشه مستت خَمّار ڪرد ما را
زلـف سبڪ عنـانـت سیّـار ڪرد ما را

در خواب عقل بودیم در زیر سایه گل
بـاد بـهـار عشقـت بـیـدار ڪرد مـا را

داروی دردمندی از ما مسیح می برد
بـیـمـارداریِ دل بـیـمـار ڪـرد مـا را

گل ڪرد راز پنهان در داغ غوطه خوردیم
ایـن خـارخـار آخـر گـلـزار ڪـرد مـا را

توفیق چون درآید عصیان دلیل راه است
رطـل گـران غـفـلت هـشـیـار ڪرد ما را

★چون گل ز ساده لوحی در خواب ناز بودیم
اشـڪ وداع شـبـنـم بـیـدار ڪرد مـا را

روزی چنان ڪه باید آماده است صائب
انـدیـشـه فـزونـی سـیّـار ڪـرد مـا را
#صائب_تبریزے #شعر
،.،
دیدگاه ها (۱)

افسوس ڪه هیچ شانه‌ای با من نیستجــز شـانـه‌ی تــخــم مــرغ د...

صد حیف ڪه ما پیر جهاندیده نبودیمروزی ڪه رسـیـدیـم بــه ایـا...

خفته ها ! زنگ چیز خوبی نیستشیشه ها ! سنگ چیز خوبی نیستوصله ه...

صد بار قلم تیز شد و خاطره نگذاشتیڪ جمـله شڪایت به نـگارم، بن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط