تا آسودگی خاطر و آرامش چقدر مانده

تا آسودگی خاطر و آرامش چقدر مانده،
من تا سر حد مرگ خسته و در مانده ام …
از تکه تکه حرف زدن،
زندگی نکردن،
خوابیدن و بیدار شدن،
هیاهو همیشگی،
خلوت پر گلایه و نالانم،
از ناگفته هام از نشنیده هام
خسته ام.
۰۰۱۱۱۰



















[[دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه، امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام …
محمد علی بهمنی]]

hopeless...
دیدگاه ها (۰)

‏گفتم که دیگر به سیاست‌ فکر نکنم.یادم افتاد که پریروزها در ر...

همه این ها برای این است که چیزی را فراموش کنم. اما چه؟ نمیدا...

دستها سرد و سبک زخمبندهای سایه را یکی یکی بر می دارندچشمانم ...

در درونم چیزی اتفاق افتاده بود و بدترین چیزها همیشه در درون ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط