بیا که بر سر آنم که پیش پای تو میرم

بیا که بر سر آنم که پیش پای تو میرم
ازین چه خوش ترم ای جان که من برای تو میرم

ز دست هجر تو جان می برم به حسرت روزی
که تو ز راه بیایی و من به پای تو میرم

بسوخت مردم بیگانه را به حالت من دل
چنین که پیش دل دیر آشنای تو میرم

ز پا فتادم و در سر هوای روی تو دارم
مرا بکشتی و من دست بر دعای تو میرم

یکی هر آنچه توانی جفا به سایه ی بی دل
مرا ز عشق تو این بس که در وفای تو میرم
#هوشنگ-ابتهاج
#عاشقانه_ای_به_وقت_دلتنگی
دیدگاه ها (۲)

عشق خیلی خنده‌دار است خیلی هم گریه دارد عشق یا هست؛ یا نیست ...

بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدندسالها، هجری و شمسی، همه بی...

در عمیق ترین گوشه چشمتجایی برای زیبایی ها،در خلوت ترین گوشه...

حیف نیستبهار از سر اتفاق بغلتد در دستمآن وقت #تو نباشی...! #...

همچو من وصل تو را هیچ سزاواری هست؟یا چو من هجر تو را هیچ گرف...

دلم پر آتش و چشمم پرآب شد هر دو دو خانه نذر تو کردم خراب شد ...

<><><><><><><><><><>﷼ نامه ای به جهان !!گفته بودی که بیایی ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط