دلم برای بی کسی هایم میسوزد.... برای آن وقت هایی که کسی ن
دلم برای بی کسی هایم میسوزد.... برای آن وقت هایی که کسی نیست تا محرم دل شکسته ام شود تا بگوید دندان بگذار بر این جگر سوخته!!! خیلی وقت است که حرفهایم بغضی شده در کنج این گلو و آزارم میدهد و بی قرارم کرده.... این روزگار با من بد تا کرد ، از من دخترکی ساخته که خود را نمیشناسد و باور ندارد،کسی که اعتماد به کسی ندارد و همه برایش غریبه اند... آری دیگر نایی برای بلند شدن ندارم......... دیگر نه صبر و حوصله ای دارم برای ادامه این راه و نه توان رویارویی با سختی ها!!!!!!!! بچه که بودم به سختی ها میخندیدم ولی حالا چه قهقهه ای میزنند سختی ها!
۱.۸k
۰۸ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.