سناریو
#سناریو
وقتی برای اولین بار دیدنت
نامی:"تو ذهنش این دختره چقد کیوته
سلام
ا.ت: سلام، کاریم داشتین؟
نامی: عاره میخاستم بگم..میتونم شمارتونو داشته باشم؟
ا.ت البته بنویسید صفر نهصدو....
نتمی تو ذهنش، چقد خوب شد اون کتابه رو خوندم
جین: سلام خانم، میگم شما از منم هندسام ترین، میتونم شمارتونو داشته باشم؟
یونگی: پیشی کوچو...ببخشید خانم شما ب خاب علاقه دارین؟
ا.ت: عاره خیلی
یونگی: پس شما دوس دختر بنده هستید "چشمک"
هوسوک: من از وقتی شمارو دیدم عاشقتون شدم، میشع امید زندگیم باشین؟
جیمین: دوس دخترم میشی؟
ته ته: یونتانننن مامانت پیدا شدد
جونگکوک: خانم من انقد دوستون دارم شیرموزمو تقدیم میکنم ب شما
خب نظر بدین بیبینم
و اینکه اگه درخاستی داشتین بگین
وقتی برای اولین بار دیدنت
نامی:"تو ذهنش این دختره چقد کیوته
سلام
ا.ت: سلام، کاریم داشتین؟
نامی: عاره میخاستم بگم..میتونم شمارتونو داشته باشم؟
ا.ت البته بنویسید صفر نهصدو....
نتمی تو ذهنش، چقد خوب شد اون کتابه رو خوندم
جین: سلام خانم، میگم شما از منم هندسام ترین، میتونم شمارتونو داشته باشم؟
یونگی: پیشی کوچو...ببخشید خانم شما ب خاب علاقه دارین؟
ا.ت: عاره خیلی
یونگی: پس شما دوس دختر بنده هستید "چشمک"
هوسوک: من از وقتی شمارو دیدم عاشقتون شدم، میشع امید زندگیم باشین؟
جیمین: دوس دخترم میشی؟
ته ته: یونتانننن مامانت پیدا شدد
جونگکوک: خانم من انقد دوستون دارم شیرموزمو تقدیم میکنم ب شما
خب نظر بدین بیبینم
و اینکه اگه درخاستی داشتین بگین
۹.۹k
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.