یک شب به مولایم حسین گفتم چرا قلبم دگربرتارزلفت گیر نیست

یک شب به مولایم حسین گفتم چرا قلبم دگربرتارزلفت گیر نیست

سربرزمین افکندوگفت خود کرده را تدبیر نیست

گفتم که دیگر گوییاگشتم جدا از عشق تو

گفتا که "#یا_زهرا" بگو ای بنده هرگز دیر نیست

گفتم که دیگر گوییا افتاده ام از چشم تو

با غم نگاهم کرد و گفت مولا ز نوکر سیر نیست
دیدگاه ها (۱۰)

#صحیفه_ی_سجادیه#رمضان_کریم

خدایاقلبم را در مسیر آنانی قرار بده که تو را فرمان بردند...پ...

ﻋﻠﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻓﺮﻗﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﯾﺘﯿﻢ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﺖ ، ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﯾ...

#چالش_عکس_ناهار_ماه_رمضان_در_شبکه_های_اجتماعیروزه که ساخت رژ...

حمزه فلاح

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط