آدمها را مریضی و تصادف از پا در نمی آورد

آدمها را مریضی و تصادف از پا در نمی آورد،
بی مهری آدمها را از پا در می آورد...
چشم بستن اطرافیانشان روی حالِ بدشان آنها را از پا در می آورد...
آدمها را کارهایی که میتوانیم برایشان بکنیم و دریغ میکنیم از پا در می آورد...
آدمها را انتظاری که هیچ وقت هیچ رسیدنی در پی ندارد از پا در می آورد...
آدمها را نگاهِ خالی از عشق،نگاهِ خالی از ذوق از پا در می آورد...
آدمها را خو کردن با یک عکس که حرف زدن بلد نیست و نمیتواند برایِ پاک کردنِ اشک هایت دست دراز کند از پا در می آورد...
آدمها را شبهایی که با بغض سر میکنند و بیدار میمانند از پا در می آورد...
وگرنه آدمها تو یک روز،
یک دقیقه،
یک ثانیه نمیمیرند که...
آدمها را انتظارِ روزهایِ خوبی که از راه نرسیده هیچ وقت،
از پا در می آورد...
دیدگاه ها (۱)

متنفرم از وقتهایی که کسی را نداری برای گفتن حرفهایت برای درد...

ارزش بعضی چیزا با به زبون آوردنش از بین میره. این آخرِ بدبخت...

تو را با پنج حسم میخواهمتبو میکنم موهایت رالمس میکنم دست های...

در زلالی چشم های تونمی دانم چه می‌گذرداما هر آنچه هستبی شباه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط