تنها تو میتوانستی

تنها تو میتوانستی
از میان کلمات مبهم
اسمم را صدا بزنی
وقطره های باران را بشماری
تنها تو میتوانستی
صدای خمیازه ی افتاب
بر تن کرخت بیدهای مجنون را از بر باشی
وبر سر گل های باغچه قسم بخوری
تنها تو میتوانستی
مرا هنگامی ک خیلی غمگین بودم بشناسی
ومنتظر باشی تا جنگ تمام شود
تنها تو میتوانستی
مانند روز عید زیبا باشی
دیدگاه ها (۲۱)

ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﻱ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺧﻮﺏ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ؛ﺧﻮﺩﺕ،ﻏﻤﺖ،ﻣﺸﮑﻠﺖ،ﻏﺼﻪ ﺍﺕ،ﻫﻮﺍﻱ...

در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخنمن خود به چشم خویشتن دید...

🌸 دعای امروز🌸 ✨ پروردگار من......اگر تکیه گاهم تو نباشیبسی...

بی تو مهتاب ، دلم رفت به دنیای دگر شب ودل تنگی من ، رفت به ف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط