در رفتن جان از بدن

در رفتن جان از بدن
گویند هر نوعی سخن

من خود به چشم خویشتن
دیدم که جانم می‌روددددد
دیدگاه ها (۵)

اگه دیدی کسی از تنهاییش لذت میبره؛بدون راز قشنگی توی دلش دار...

راسـت مـیگن ، ،آدما مـثـہ نوشـــتہ هـاشـــون نـیـسن... مـث...

ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﻱ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺧﻮﺏ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ؛ﺧﻮﺩﺕ،ﻏﻤﺖ،ﻣﺸﮑﻠﺖ،ﻏﺼﻪ ﺍﺕ،ﻫﻮﺍﻱ...

تنها تو میتوانستیاز میان کلمات مبهماسمم را صدا بزنیوقطره های...

ای ساربان! آهسته رو کآرام جانم می‌رودوآن دل که با خود داشتم،...

اگر می دانستیم که آشنایامان در غیاب ما چه چیزهایی درباره ما ...

قطع زنی می گویند او کافریوق نیست چیزی بنام خانه زاد تع این م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط