صدا کردی مرا تا سوی تو از خویش بگریزم

صدا کردی مرا تا سوی تو از خویش بگریزم
که با مهر تو از آیین خودبینی بپرهیزم
دیدگاه ها (۰)

چیزی که میان تو و من نیست غریبی‌ستصدبار تو را دیده‌ام ای غم ...

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می‎کندبلبل شوقم هوای نغمه‎خوانی می...

همیشه رود با خود میوه غلتان نخواهد داشتبه دست آور اناری را ک...

🌤  .         به من بتاب!           که سنگِ سردِ درّه‌ام     ...

مرا  وقتی گرفتار خودم بودم صدا کردیمرا از من، مرا از قیدِ من...

تو مرا پیرم کردی.....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط