روزها با فکر او دیوانه ام شب بیشتر
....
روزها با فکر او دیوانه ام، شب بیشتر
هر دو دلتنگ همیم اما من اغلب بیشتر
باد می گوید که او آشفته گیسو دیدنی ست
شانه می گوید که با موی مرتب بیشتر
پشت لحن سرد خود خورشید پنهان کرده است
عمق هذیان می شود با سوزش تب بیشتر
حرف هایش از نوازش های او شیرینتر است
از هر انگشتش هنر می ریزد از لب، بیشتر
یک اتاق و لقمه ای نان و حضور سبز او
من چه می خواهم مگر از این مکعب بیشتر؟..
روزها با فکر او دیوانه ام، شب بیشتر
هر دو دلتنگ همیم اما من اغلب بیشتر
باد می گوید که او آشفته گیسو دیدنی ست
شانه می گوید که با موی مرتب بیشتر
پشت لحن سرد خود خورشید پنهان کرده است
عمق هذیان می شود با سوزش تب بیشتر
حرف هایش از نوازش های او شیرینتر است
از هر انگشتش هنر می ریزد از لب، بیشتر
یک اتاق و لقمه ای نان و حضور سبز او
من چه می خواهم مگر از این مکعب بیشتر؟..
- ۵.۴k
- ۲۵ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط