آرام دل خویش نجویم چه کنم

آرام دل خویش نجویم، چه کنم؟
واندر طلبش به سر نپویم، چه کنم؟

گویند: «مرو که خون خود می‌ریزی»
مادام که در کمند اویم٬ چه کنم؟

#سعدی
دیدگاه ها (۳)

ای جان! تو عزیزتر نه‌ای از یارمبی‌یار نخواهمت ز تن بیرون‌شو#...

سر یاری ندارد روزگار از داغ یاراااااان پرس#شهریار

گفتم ‌ار عاٖشق‌شوم گاهی‌غمی خواهم کشیدمـن چـه دانستم کـه بـا...

ای رفته ز دل راست بگو بهر چه امشببا خـاطـره هـا آمـده ای بـا...

مکن از برم جدایی،مرو از کنارم امشبکه نمی شکیبد از تو دل بی ق...

مکن از برم جدایی،مرو از کنارم امشبکه نمی شکیبد از تو دل بی ق...

چند پارتی(جونگ کوک/ات)part3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط