Part

Part14
عشق اجاره ای
سوهو: سلام کوکی جان شیر موز میقولی؟ 🗿🍌؟
کوک: سوهو واقعا الان حوصله شوخی ندارم
سوهو: وا چرا؟
کوک: بعدا برات تعریف میکنم فقط میشه بیام خونت امشبو بخوابم اونجا و بمونم
سوهو: پدرت از خونه پرتت کرد بیرون
کوک: نهههه نکرد
سوهو: خفه شو بابا قشنگ معلومه پرتت کرد
کوک: نکرد فقط یه اتفاق افتاد
سوهو: چه اتفاقیی؟
کوک: اول بزار بیام خونه بعد بت بگم
سوهو: گمشو بابا من حوصله چص ناله های تورو ندارم یا الان میگی یا نمیای خونم تو کوچه خیابون میخوابی
کوک: مجبور شدم با همون حال خرابم براش همه چی رو تعریف کنم و تعریف کردم
سوهو: داداش اوضات وخیمه هااا
کوک: الان وقت اینا رو ندارم الان میام خونتون
سوهو: باشه فقط داری میای..(کوک تلفن رو قطع کرد)
کوک: منتظر اتوبوس بودم تا بیاد
*چند دقیقه بعد🖇*
کوک: اتوبوس اومد رفتم داخلش جا برای نشستن نبود پس باید وا میستادم
داشتم همینجوری به زمین نگاه میکردم که یهو سرم رو بلند کردم و....
لایک:۳۰
کامنت:نزاری پارت بعدی رو نمیزارم
دیدگاه ها (۱۳)

)

بخشی از اذیت پاپاراتزی ها

گایز من تا تابستون نیستم لطفا ان فالو نکنید=>

دلیلی که زندم=>

𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭 ¹⁰ ( یک هفته بعد ) « ویو سوجین » سو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط