روزی با دوستم از کنار دکه روزنامه فروشی رد می شدیم

روزی با دوستم از کنار دکه روزنامه فروشی. رد می شدیم
دوستم روزنامه ای خرید و مودبانه از مرد روزنامه فروش تشکر کرد اما آن مرد هیچ پاسخی به تشکر او نداد!
همانطور که دور میشدیم به دوستم گفتم:"چه مرد عبوس و ترشرویی بود"
دوستم گفت او همیشه این طور است!
پرسیدم پس چرا تو به او احترام می گذاری؟!
دوستم با تعجب گفت"چراباید به او اجازه دهم که برای رفتار من تصمیم بگیرد؟!


مأموریت انسان در زندگی،تغییر دادن جهان نیست.انسان مأمور تغییر خویشتن است.

تو فرصتی برای دنیا هستی

قرار نیست کسی را تکرار کنی!

"به خاطر بسپار"

- زندگی بدون چالش ؛ مزرعه بدون حاصل است.

زندگی ما با " تولد" شروع نمی شود؛ با "تحول" آغاز میشود.

لازم نیست "بزرگ " باشی تا "شروع کنی"، شروع کن تا بزرگ شوی ..

- باد با چراغ خاموش کاری ندارد ؛ اگر در سختی هستی بدان که روشنی..

- ما فقط برای یک بار جوان هستیم ؛ولی با یک تفکر غلط می توانیم برای همیشه نابالغ بمانیم ..

- و در آخر :

نمی توانیم پیش آمدن لحظات دشوار زندگی را متوقف کنیم؛ اما میتوانیم تصمیم بگیریم زندگی را کمتر
بگیریم.
دیدگاه ها (۲۱)

لطفا مطلب را بخوانبد درباره آقای بقایی میباشد. خداوند خودش ...

مامان خوبم می دونم خیلی دوستم داریدوست داری من رو خوشگل کنی ...

اشکِ خون.#چه_کار_کنم_برای_تو؟ گریه نکن #فدای_چشمانت! عیبی ند...

شهیدی که امام زمان (عج) کفنش کردشهیدی بود که همیشه ذکرش این ...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

واقعیت این است مردی که دلش را بین دو زن پخش میکند مردی نیست ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط