من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی

#من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

👤 سعدی
دیدگاه ها (۱)

#بیمار خنده های توام بیشتر بخندخورشید آرزوی منی گرمتر بتاب👤 ...

#رفتی و همچنان به خیال من اندریگویی که در برابر چشمم مصوریفک...

چشمی به رهت دوخته ام باز کہ شایدبازآئی و برهانیم از چشم به ر...

خوشتر از دوران عشق ایام نیستبامداد عاشقان را شام نیست👤 سعدی

شعر سعدی

چه بگویم ز غمم ، در دل تنگم داغیست !از من سوخته دل ، جسم‌ نح...

وقتی به جهل جوانی بانگ بر #مادر زدم، #دل_آزرده به کنجی نشست ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط