پارت ۱۱
پارت ۱۱
آریانا :
رسیدیم به ی عمارت بزرگ هرچی به آرسام گفتم چی شده بهم نگفت الان ۱ هفتس اینجام فقط کتک می خورم تمام بدنم زخم و کبود شده ی روز انقدر بد زدم که از حال رفتم من نمی دونم دارم تقاص کدوم کارمو پس می دم ......
آرسام:
تو این ۱ هفته هیچی نمی فهمیدیم از وقتی عکسای آریانا و حکارو تو تخت دیدم هیچی نفهمیدم انروز آرش وقتی تو ماشین بودم برام فرستادشون آریانارو هروز با کمربند می زنم دوست ندارم اما هروقط فکر می کنم بهش عصبانی می شم .....
حکار :
۱هفتس آریانا گم شده ازش هیچ خبری ندارم ولی می دونم دختر شجاعیه و از پس خودش بر می آد از وقتی عکسارو برای آرسام فرستادم آریانا گم شده پس احتمال اینکه آریانارو دزدیده باشه رو دار پس تمام افرادمو بسیج کردم که آرسامو پیداکننن.........
آریانا :
رسیدیم به ی عمارت بزرگ هرچی به آرسام گفتم چی شده بهم نگفت الان ۱ هفتس اینجام فقط کتک می خورم تمام بدنم زخم و کبود شده ی روز انقدر بد زدم که از حال رفتم من نمی دونم دارم تقاص کدوم کارمو پس می دم ......
آرسام:
تو این ۱ هفته هیچی نمی فهمیدیم از وقتی عکسای آریانا و حکارو تو تخت دیدم هیچی نفهمیدم انروز آرش وقتی تو ماشین بودم برام فرستادشون آریانارو هروز با کمربند می زنم دوست ندارم اما هروقط فکر می کنم بهش عصبانی می شم .....
حکار :
۱هفتس آریانا گم شده ازش هیچ خبری ندارم ولی می دونم دختر شجاعیه و از پس خودش بر می آد از وقتی عکسارو برای آرسام فرستادم آریانا گم شده پس احتمال اینکه آریانارو دزدیده باشه رو دار پس تمام افرادمو بسیج کردم که آرسامو پیداکننن.........
۴.۸k
۰۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.