آدمها

آدمها
آدمکهایی شده اندپوشالی باقلبهایی از جنس آهن و سنگ
آدمها
چهره زشت و بی روحشان را پشت نقابی از مهر پنهان کرده اند
آدمها
دیگر آدم نیستند
خنجری شده اند تا روحت را
ناجوانمردنه وبا لبخندی زیبا
دیدگاه ها (۱)

گاهی اوقات مجبوریم بپذریمبعضی از آدمهافقط می توانند در قلبما...

بعضی درد دلها گوش نمی خواهدگوشه ی آغوش می خواهد...

پیش روی من تا چشم یاری میکند دریاستچراغ ساحل آسودگی ها در اف...

ما شقایق های باران خورده ایمسیلی ناحق فراوان خورده ایم ساقهٔ...

اوه خدای‌من!احساس میکنم گم شده‌ام . نمی‌دانم کجام و قراره چی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط