رز قرمز. p13

اسلاید ۲ لباس یون-کیونگ .
اسلاید ۳ لباس ا/ت .
ویو ا/ت .
بعد از اینکه همه بیدار شدن رفتیم سمت خونه ما بعد لباس هام رو پوشیدمو رفتیم به مدرسه (چند ساعت بهد)یونگ کیونگ:ا/ت شب بیا بریم مهمونی تورو خدا .
ا/ت :باشه بابا .
یون-کیونگ:تو بهترینی
تهیونگ :کجا میخوای برین ؟
ا/ت:پارتی . بعد از مدرسه اومدم خونه و رفتم یه دوش گرفتم و لباسمو پوشیدمو اماده شدمو سوار ماشین شدم رفتم دنبال یون کیونگ.
ا/ت: بیا پایین .
یون-کیونگ:اومدم .
چند مین بعد
رسیدیم به پارتی داشتیم میزدیم و می رقصیدیم که دیدم تهیونگ و اعضا اونجان یون-کیونگ سلام کرد و من یه دست تکون دادم که یهو دستی رو دور کمرم احساس کردم برگشتم دیدم یه کص کشه ا/ت :دستتو بردار تا قلمش نکردم .
کصکشه :جون اینطوری هات تری
کلمه از دهنش اومد بیرون که زدم رو دستش و یکی زدم وسط پاش .
کصکشه : وحشی بازی هاتم قشنگه
این حرف رو زد که اعضا اومدن سراغش (اخ جون کاشکی منم از این غیرتی ها داشتم وای خدا چه خر شانسه ) و انداختنش بیرون . یونگی : بیا بیرون کارت دارم .
ا/ت : چیه ؟
یونگی :معلوم هست داری چیکار میکنی ؟نکنه دنبال دوست پسری می خوای خودم پیدا کنم برا (با لحن عصبانی )
ا/ت : من فقط اومدم خوش بگزرونم و اینکه تو فقط دوستمی نمی تونی برای تایین و تکلیف کنی .