به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد

به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد
لب تو میوه ممنوع ، ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد
با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر
هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند : نشد!
#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۲)

بعد از این بگذار قلب بیقراری بشکند گل نمی روید ، چه غم گر شا...

از باغ می‌برند چراغانی‌ات کنند تا کاج جشن‌های زمستانی‌ات کنن...

بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست آه بی تاب شدن عادت کم حوصل...

اگر شادی سراغ از من بگیرد٬ جای حیرت نیستنشان می جوید از من ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط