من روز خویش را

《من روز خویش را
با آفتاب روی تو
کز مشرق خیال دمیده است آغاز می‌کنم..
من با تو می‌نویسم و می‌خوانم
من با تو راه می‌روم و حرف می‌زنم
وز شوق این محال:
که دستم به دست توست! 🤲🏻💕🌝 》

🖋• #فریدون_مشیری
دیدگاه ها (۱۳)

خودتان باشید ‌نه فتوکپی و رونوشتِ همدیگر !خودتان را از روی د...

اگر به من بگویند زیباترین واژه‌ای که تاکنون یاد گرفتی چیست؟!...

⸤‏‌‌ رنگ رویا زده‌ام بر افق دیده و دل ⸣-شهریار✨🍈🌾🌸

آموخته ام که مردمحرف هاي شما را فراموش مي کنندکارهاي شما را ...

گاهی میان خلوت جمع یا در انزوای خویش موسیقی نگاه تو را گوش م...

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شببدین سان خواب ها ر...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط