ما که توقعمان زیاد نبود

ما که توقعمان زیاد نبود !
دلمان کسی را می خواست که ما را بلد باشد !
وقتی ببینیم نیست ؛
دلسرد می شویم ، سکوت می کنیم و به هیچ کنشی ، واکنش نمی دهیم
وقتی بارها بودیم و دیده نشدیم
حرف زدیم و شنیده نشدیم
چای ریختیم و تنهایی خوردیم
فیلم دیدیم و تنهایی خندیدیم
بغض کردیم و تنهایی اشک ریختیم
و از یک جایی به بعد ، ما کسانی را داشتیم که دوستشان نداشتیم !
صحبت از خیالبافی و ایده آل پردازی نیست !
صحبت این است که آدم ها برای ماندن ، انگیزه می خواهند
دلشان که گرم نباشد ، بی حس می شوند ،
پشت می کنند به هرچیزی که بود و
می روند
برای همیشه می روند ...




#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉
دیدگاه ها (۰)

من دست‌های مهربان خدا را احساس می‌کنم، وقتی که عشق می‌بینم، ...

[همه چی درست میشه،شاید امروز نه ولی در نهایت میشهتا دندون دا...

چشم‌هایِ توفرآیند اکسیژن را به همراه داردمن از نگاه به چشمان...

کاش با تو نسبتی داشتم ..مثل بهار که با شکوفه پرتقال،بوی خاک ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط