فن فیک جیمین ازدواج اجباری پارت ۱۲
فن فیک جیمین ازدواج اجباری پارت ۱۲
جیمین اومد کمکم و با هم غذاها رو درست کردیم ساعت ۶ شد رفتیم بالا لباسامونو پوشیدیم که در خونه رو زدن جیمین گفت من میرم درو باز میکنم منم سریع موهامو بستم لباسمو پوشیدم ارایش کردم ورفتم پایین سلام کردم و نشستن روی مبل کیک توت فرنگی که درست کرده بودم رو آوردم براشون گذاشتم توی بشقاب با دمنوش نشستیم برای من و جیمین کادو آورده بودن
ا.ت:خیلی ممنون اقای پارک
جیمین:ممنون بابا
بابام خودم هم که روزی رفتیم خونشون بهمون کادو دادن
وقت شام بود رفتم غذاهارو چیدم روی میز که جیمین هم امد کمکم رفتیم نشستیم بابای جیمین بهمون کادو شب عروسی دو داد گفت من شب عروسی نتونستم بیام برای همین الان بهتون میدم ازشون تشکر کردیم و نیم ساعت بعد رفتن رفتیم توی اتاق لباسامو در آوردم رفتم پیش جیمین روی تخت
جیمین:تعجب کردم بدون اینکه بهش بگم امد پیشم من از خدا خواستم
ا.ت:لباش رو کوبید روی لبام منم همکاری کردم امدلباسشو در اورد و روی گردنم بوس مارک دای دردناک میزاشت که حتما ردشون میمونه امد لباسای منو هم در اورد و واردم کرد هم تلمبه میزد هم لبامو میخورد بعد یک ساعت از توم در آورد و رفتیم هموم جداگونه منحرف بعدش رفتیم خوابیدیم ..............تا لایک ها به ۱۰ تا نرسن نمیزارم
جیمین اومد کمکم و با هم غذاها رو درست کردیم ساعت ۶ شد رفتیم بالا لباسامونو پوشیدیم که در خونه رو زدن جیمین گفت من میرم درو باز میکنم منم سریع موهامو بستم لباسمو پوشیدم ارایش کردم ورفتم پایین سلام کردم و نشستن روی مبل کیک توت فرنگی که درست کرده بودم رو آوردم براشون گذاشتم توی بشقاب با دمنوش نشستیم برای من و جیمین کادو آورده بودن
ا.ت:خیلی ممنون اقای پارک
جیمین:ممنون بابا
بابام خودم هم که روزی رفتیم خونشون بهمون کادو دادن
وقت شام بود رفتم غذاهارو چیدم روی میز که جیمین هم امد کمکم رفتیم نشستیم بابای جیمین بهمون کادو شب عروسی دو داد گفت من شب عروسی نتونستم بیام برای همین الان بهتون میدم ازشون تشکر کردیم و نیم ساعت بعد رفتن رفتیم توی اتاق لباسامو در آوردم رفتم پیش جیمین روی تخت
جیمین:تعجب کردم بدون اینکه بهش بگم امد پیشم من از خدا خواستم
ا.ت:لباش رو کوبید روی لبام منم همکاری کردم امدلباسشو در اورد و روی گردنم بوس مارک دای دردناک میزاشت که حتما ردشون میمونه امد لباسای منو هم در اورد و واردم کرد هم تلمبه میزد هم لبامو میخورد بعد یک ساعت از توم در آورد و رفتیم هموم جداگونه منحرف بعدش رفتیم خوابیدیم ..............تا لایک ها به ۱۰ تا نرسن نمیزارم
۵.۳k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.