اي كه گفتي بيقراري هاي من بازيگري است
اي كه گفتي بيقراريهاي من بازيگري است
بيقرارم كردهاي اما دلت با ديگري است
گاه دلسوز است و گاهي سخت ميسوزاندم
عشق، گاهي مادر است و گاه هم نامادري است
بر سرت جنگ است و من با دست خالي آمدم
امتيازي هم اگر دارم، همين بيلشكري است
اي که گفتي عشق بازي نيست، راحت باختي
آخر پاييز آمد،حال وقت داوري است
رفتي و من با اميد بازگشتت ماندهام
مثل شاعرهاي ديگر، باورم «ناباوري» است
بيقرارم كردهاي اما دلت با ديگري است
گاه دلسوز است و گاهي سخت ميسوزاندم
عشق، گاهي مادر است و گاه هم نامادري است
بر سرت جنگ است و من با دست خالي آمدم
امتيازي هم اگر دارم، همين بيلشكري است
اي که گفتي عشق بازي نيست، راحت باختي
آخر پاييز آمد،حال وقت داوري است
رفتي و من با اميد بازگشتت ماندهام
مثل شاعرهاي ديگر، باورم «ناباوري» است
۳.۱k
۱۵ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.