هشتم၄၃part35၄၃
هشتم၄၃part35၄၃
یورا:او سونجه
سولی:«برگشت اومد کنار یورا نشست و گوششو چسبوند به گوشی»
یورا:الو سونجه«خنده»
سونجه:یورا دختر کجایی؟
یورا:خونم مگه چیه؟
سونجه:امروز مهمونی میدونی دیگه؟
یورا:آره بابا تازه سولی هم اینجاست
سونجه:اهم اهم«گلوشو صاف کرد»سولی خانوم چرا اونجان حواس پرتی نکن دختر باید زود حاضر شی
یورا:اتفاقا اینجاست که منو آماده کنه
سونجه:او چه جالب! نمیدونستم سولی خانوم آرایشگری بلدن
سولی:بله که بلدم«داد»(یهو جلوی دهنش و گرفت)شت ریدم
یورا:امممم...
سونجه:«خنده ی بلند»
یورا:من بعدا باهات تماس میگیرم«قطع کرد»
درود دوباره
بفرمایید پارت جدید
امیدوارم خوشتون اومده باشه
حمایت یادتون نره
«حالا لطف کن کامنت هم بزار🥹🫶🏼»
یورا:او سونجه
سولی:«برگشت اومد کنار یورا نشست و گوششو چسبوند به گوشی»
یورا:الو سونجه«خنده»
سونجه:یورا دختر کجایی؟
یورا:خونم مگه چیه؟
سونجه:امروز مهمونی میدونی دیگه؟
یورا:آره بابا تازه سولی هم اینجاست
سونجه:اهم اهم«گلوشو صاف کرد»سولی خانوم چرا اونجان حواس پرتی نکن دختر باید زود حاضر شی
یورا:اتفاقا اینجاست که منو آماده کنه
سونجه:او چه جالب! نمیدونستم سولی خانوم آرایشگری بلدن
سولی:بله که بلدم«داد»(یهو جلوی دهنش و گرفت)شت ریدم
یورا:امممم...
سونجه:«خنده ی بلند»
یورا:من بعدا باهات تماس میگیرم«قطع کرد»
درود دوباره
بفرمایید پارت جدید
امیدوارم خوشتون اومده باشه
حمایت یادتون نره
«حالا لطف کن کامنت هم بزار🥹🫶🏼»
۷۱۸
۰۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.