فیک عضو هشتم §part33§
فیک عضو هشتم §part33§
ویو یورا
بعد از اینکه لباس رو از جی وون گرفتم سریع لباسم عوض کردم
رفتم سمت سالن غذا خوری که با سولی و لیا مواجه شدم
دویدم سمتشون
یورا:چیکار دارین میکنین
سولی:حقشو گذاشتم کف دستش
لیا:این رفیق وحشیت کم مونده بود منو بکشه
سولی:چی میگی؟
یورا:چجوری روت میشه جلوی این همه دانش آموز حاضر دروغ بگی؟؟
لیا: ...
یورا:با من بیا«دست سولی رو گرفت و از سالن برد بیرون»
سولی:چیه؟
یورا:چرا این کارو کردی؟
سولی:حقش بود اون همش اذیتت میکنه انتظار سکوت داشتی ازم؟
یورا:نه فقط اینکه فردا کل این ها میوفته گردن من
سولی:خیلی خب ببخشید
یورا:نگفتم که بگی ببخشید
سولی:واییی بعضی وقتا واقعا ازت متنفرم
یورا:«خنده»
سولی:آنقدر شبیه آدم بزرگ ها رفتار نکن
یورا:آنقدر بچه نباش
بابت کوتاهی معذرت:)))
امشب یک پارت دیگه هم میزارم🎀✨
ویو یورا
بعد از اینکه لباس رو از جی وون گرفتم سریع لباسم عوض کردم
رفتم سمت سالن غذا خوری که با سولی و لیا مواجه شدم
دویدم سمتشون
یورا:چیکار دارین میکنین
سولی:حقشو گذاشتم کف دستش
لیا:این رفیق وحشیت کم مونده بود منو بکشه
سولی:چی میگی؟
یورا:چجوری روت میشه جلوی این همه دانش آموز حاضر دروغ بگی؟؟
لیا: ...
یورا:با من بیا«دست سولی رو گرفت و از سالن برد بیرون»
سولی:چیه؟
یورا:چرا این کارو کردی؟
سولی:حقش بود اون همش اذیتت میکنه انتظار سکوت داشتی ازم؟
یورا:نه فقط اینکه فردا کل این ها میوفته گردن من
سولی:خیلی خب ببخشید
یورا:نگفتم که بگی ببخشید
سولی:واییی بعضی وقتا واقعا ازت متنفرم
یورا:«خنده»
سولی:آنقدر شبیه آدم بزرگ ها رفتار نکن
یورا:آنقدر بچه نباش
بابت کوتاهی معذرت:)))
امشب یک پارت دیگه هم میزارم🎀✨
۲.۶k
۰۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.