پاییز این زیبای دل فریب با آن همه ناز و کرشمه عزم رفتن د

پاییز این زیبای دل فریب با آن همه ناز و کرشمه عزم‌ رفتن دارد.
چند صباحی دگر عاشقانه هایش را جمع میکند و می رود.
تا یلدا بیاید و دلبری هایش را برای یک شب هم‌ که شده به رخ زمستان‌ بکشد.
زمستانی که با سوزی از سرما و برف می پوشاند برگ های جامانده از پاییز را
.
تا برای همیشه مدفون کند خاطرات این فصل دلبرانه را.
این‌ روزهای آخرین ماه و ته تغاری پاییز را با عیش نوش کنید که زمستان فصلی سرد و بی رحم است
.
خشک می کند هرآنچه که بویی از تازگی دارد.
.
دیدگاه ها (۲)

سرخی ِلبانت نایاب ترین ماهی اقیانوسو ‌من کوسه ای که بوی خون ...

هوا که سرد می شد:می گفت:لباس گرم بپوشحالم که بد می شد آغوشش ...

‏پاییز اگر پاییز بود،حالا پشت پنجرهبخار چای،در بارش مدام برف...

قدراهل درد،صاحب درد می‌داند که چیستمرد صاحب درد دردِمرد می‌د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط