برایت قهوه می ریزم طو از من آب میخواهی

.
.
.
برایت قهوه می ریزم، طو از من آب میخواهی!
.
.

به چَشمت شعر میکارم ولیکن خواب میخواهی!
.
.

مسیرِ مستقیمی را نشانَت می دهم اما...
.
.

پُر از آشفتگی هستی، طو پیچ وُ تاب میخواهی!
.
.

دوچشمم را کفِ پایت چو فرشی پهن میسازم
.
.

نمی بینی! نمی فهمی!طو قالیباف میخواهی!
.
.

من از سرما وُ یخبندانِ شهوت می دهم هشدار
.
.

برایت عشق می بافم، هوس را ناب میخواهی!
.
.

من از سهراب میگویم وَ دارویی که نیشَش شد
.
.

طو نَی دارو، نَی اسطوره وَ نَی سهراب میخواهی!
.
.

طو از ایّوب میگویی که صبرش آنچنان بودَست
.
.

پُر از بی تابیَم امّا طو از من تاب میخواهی!
.
.

کنارت هستم و عاشق، نفسهایم همه اُمّید
.
.

مرا رفته،مرا مُرده، مرا در قاب میخواهی!؟
.
.
.
دیدگاه ها (۱)

...با همین دست ، به دستان طو عادت کردم..این گناه است ولی ......

...هرچند باهم بودن ما مختصر بود..وقتی کنارم بود حالم خوبتر ب...

...مردابم و در من هوس جزر و مدی نیست ..با سنگ طو آشفته شدن، ...

...همیشه "دوستت دارم" را نباید گفت .....گاهی دوستت دارم را ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط