یه زمانی از رنگ کردن مو و لاک زدن به ناخن متنفر بودم تا

یه زمانی از رنگ کردن مو و لاک زدن به ناخن متنفر بودم. تا حدی که هرکسی ام که این دوتا کارو انجام میداد پیش خودم میگفتم چه کاریه حالا مثلن یا کجاش قشنگه ... طبیعیش که بهتره. از اون زمان تا زمانی که کلی لاک خریدم و عشق این افتاد تو سرم که موهامو رنگ کنم دو سه سالم نگذشت. حالا همیشه چهل پنجاه تا شیشه لاک دارم و عاشق اینم به ناخنام لاک بزنم و بدجور دوست دارم رنگای مختلفو رو موهام امتحان کنم.
و فک میکنم ما آدما راجع به خیلی چیزا اینطوریم. یعنی امروز یه نظری داریم و فردا ممکنه یه نظر دیگه داشته باشیم.
عشق امروز ما ممکنه کسی باشه که روز اول که دیدیمش تو دلمون گفتیم اه چه آدم رو اعصابیه ها!
یا مثلن رفیق امروزمونو پسفردا ممکنه دلمون نخواد ببینیم.
ما آدما یه روز عاشق بنفش میشیم یه روز عاشق سبز!
یه روز از هوای بارونی خوشمون میاد یه روز با برف عشق میکنیم!
قهرمان زندگیمون تو هر سن و سالی ممکنه تغییر کنه همینجور آدمای منفور زندگیمون!
میخوام بگم ممکنه امروز یه چیزی ببینیم و بشنویم و فک کنیم درست ترینه اما فردا بفهمیم اشتباه کردیم
یا برعکس
بیاید واقع بین باشیم. همه چیز نسبیه و در طول زمان تغییر میکنه پس ممکن نیس که علایق و سلایق و عقاید ما در همین لحظه تغییرناپذیرترین و مطمئن ترین باشه!
همیشه جای شک، جای تغییر، جای تردید بزاریم
چون هرروز تجربه های جدید کسب میکنیم و از زاویه های جدید به ماجراها نگاه میکنیم ...

#مانگ_میرزایی
دیدگاه ها (۳۳)

‍ ‍ زندگی من از روزی آغاز شدکه تو را دیدمو بازوانتراه وحشتنا...

دوست بداریدو بگذارید که دوست داشته شویدآدم بدونِ این بساط ها...

بوی اردیبهشت می آید در این حوالی...بوی لوس ترین دختر بهار......

همان چوب دارچینی که لحظه آخردرون چای می اندازی...همان عکسی ک...

بالاخره ماه #منم رسید🤗خب بذارید تا حدودآیی خودمو بهتون معرفی...

پارت ۶۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط