ترا من چشم در راهم

ترا من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ « تلاجن» سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.
شباهنگام.
در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمیکاهم
ترا من چشم در راهم

#نیما_یوشیج
دیدگاه ها (۱)

دل دادم و دل بستم و دلدار نفهمیدرسوای جهان گشتم و آن یار نفه...

دل و جانم به فدایـــــت تو عزیز دلمیتو که خود مشکلمی چاره هر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط