سناریو

سناریو *
وقتی خودکشی میکنی

چان : تازه از مغازه برگشته بود با کلی خوراکی برای عشقش ... اما وقتی برگشت و جنازه دختر رو روی
زمین دید..روی زانو هاش میشینه و جسم بی جونت رو بغل میکنه
همش زیر لب زمزمه میکنه : ... چرا..؟ چرا؟ مگه چی کم گذاشتم برات ..؟؟مطمئن باش تنهات نمی‌ذارم
... میام . آره میام ..

لینو : بعد از تمرینات سخت از کمپانی برگشت و انتظار داشت مثل همیشه با بغلی گرم
ازش استقبال کنی .. اما وقتی دید صدایی ازت در نمیاد به سمت حموم رفت و جسم بی جونت رو دید
تورا در بغل گرفت و باعث بانی این کارو به قتل رسوند....


چانگبین: بهش نمیگفتی که حالت اصلا خوب نیست .. هر چند اون کلی سعی می‌کرد
بپرسه ولی فایده نداشت تا ی روز وقتی از خواب پاشد تا روز جدید رو در کنار عشقش
شروع کنه با دیدن قرصا رو میز دنیا رو سرش خراب شد و تا ابد خودشو مقصر میدونست..


هیونجین : از وقتی دوست دخترش بودی . هیون کلی هیت می‌گرفت و اذیت میشد
اما بودن در کنارت براش از همه چی مهم تر بود . میدونستی بهت وابسته اس اما کارش خب مهم تره
به سمت بالا پشت بوم رفتی تا کارت رو تموم کنی و آرامش رو براش بیاری
ولی وقتی تورو روی بالا پشت بوم دید به سمتت اومد و بدون پرسیدن هیچ دلیلی
دستت رو گرفت و زیر لب گفت : ... باهم !


هان : شایعه ی رابطه ی اون با ی آیدل دیگه پخش شده بود... عیجب هم نبود آخه
باهم مدل یک برند بودن ، باهم چالش تیک تاک می‌گرفتن و آپدیت میکردن
ولی خب هان کلی بهت توضیح می‌داد و می‌گفت فقط همکاره ..
ولی خب بازم یک روز که هان حموم بود تیغ رو روی رگت گذاشتی و پایان این درد ...
فقط هان موند و دنیا عذاب وجدان....!


فلیکس : همیشه فکر می‌کرد همه چی برات فراهمه و حالت خوبه
اما هیچی فایده نداشت حالت بدتر از اون چیزی بود ک فکر می‌کرد...
برای آخرین بار کلی بغلش کردی.. در همون حالت ک تو بغلش بودی قرص رو خوردی و در آغوشش
به خواب ابدی رفتی ..


سونگمین : بعد از دعوای بزرگی که با سونگمین داشتی ... کلی گریه کردی هیچوقت فک نمیکردی
عشقت روت دست بلند کنه... همه چیز برات تموم شده بود از خونه زدی بیرون و زیر بارون قدم میزدی
در همون حین که میخواستی به سمت پارک بری تصمیم گرفتی زندگیت هم تموم کنی
پس تو خیابون ایستادی و ماشین با سرعت بهت خورد ... وقتی این خبر بهش رسید
اونم وقت تلف نکرد و خودش رو بهت رسوند ....


آی ان : به مهمونی که جونگین ممنوع کرده بود رفتی و اون لباس رو پوشیدی ...
هیچوقت فکر نمیکردی که اون اتفاقی که نباید می افتاد .. افتاد
از خودت متنفر بودی و میگفتی چرا انقدر ضعیفی که گذاشتی همچین اتفاقی بی افته
روی نگاه کردن به ای آن رو نداشتی .. پس تا به خونه رسیدی با تیغ به زندگی ت پایان دادی ..
و آی ان موند و ی دنیا خاطره...!
#سناریو #استری_کیدز #فیک #بنگچان #چان #لینو #هان #فلیکس
#سونگمین #ای_ان
دیدگاه ها (۲)

درخواستیاتون🎀

دوباره از دستت دادم ..هیونجین + ا.ت_وارد دشتی شد و خود را در...

از نزدیک زیبا تری ....درحال تماشای فیلم مورد علاقت با آدم مو...

چون نگات کرده بود ...این اولین باری نبود که مینهو رو دستگیر ...

تک پارتی درخواستی

سناریو وقتی که بیش از حد گوشیت دستت بوده و

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط