چون نگات کرده بود ...

چون نگات کرده بود ...

این اولین باری نبود که مینهو رو دستگیر کردی
اون واقعا سابقه داشت
فریاد زدی ))
مینهو بسه دیگه
میدونی این دفه چندمیه که مردمو کتک زدی ؟
خسته نشدی انقدر به این اتاق میای؟
همونطوری که به صندلی فلزی تکیه داده بود و نگات میکرد لب زد ..
+به دیدنت می ارزه.
_مینهو چی ب دیدنم می ارزه ؟ اون پسر نوجون بود
تو راهی بیمارستان کردیش . آخه چرا زدیش؟
*با پوزخند بهت خیره شد
+چون نگات کرده بود .
_ هه واقعا خنده داره ، بعدشم جرم که نکرده .
+این برای من جرم حساب میشه ،
چرا مردای هیز باید اموال منو نگاه کنن؟؟
_اموال تو؟
کی گفته من اموال تو ام؟
+شاید الان نباشی . ولی میشی
_تو واقعا عجیبی مینهو
فکر کردی به این زودی می افتم تو دامت؟
*دور کمرت رو گرفت و تورو به خودش نزدیک کرد
+آره مطمئنم چون زودتر از اونکه فکر کنی
عاشقم میشی
_امم باشه حالا بهش فکر میکنم ولی
فکر نمیکنی خیلی نزدیک شدی؟
*حلقه دور کمرت رو سفت تر کرد
+نزدیک تر هم میشم لیدی
_بسه انقدر زبون نریز
+نظرت چیه ؟هوم؟
_راجب چی؟
+بشی ملکه ی من ؟
_اوو .. فقط یه قولی باید بدی
+می‌شنوم
_قول بدی دیگه مردم رو نزنی به خاطر من
+هه در این قضیه بهت قول نمیدم
حتی شده تا پای مرگ هم میرسونمشون
_واقعا دیونه ای
+آره دیونه ی تو ام
تو دیونه م کردی
مطمئن باش دیگه کسی جرعت نداره نگات کنه
حتی از دور
The end
Niki
لایک کامنت و فالو فراموش نشه لطفا
#اسکیز #چان #هان #بنگچان #لینو #فلیکس #هیونجین