(سناریو)
(سناریو)
وقتی مافیان و به زور با هم ازدواج میکنین ولی تو دوسشون داری
نامجون:سعی کن زیاد تو دست پاهام نیای
ات:چشم فقط میشه بعد کارت بیای بریم کتاب خونه با هم کتاب بخونیم
نامجون:اممم فکر خوبیه
جین: هر روز از من تعریف میکنی و میگی که من جذابم
ات:اگه نبودی که گیر دیوونه ای مث من نمیفتادی
جین:گرلم فعلا که تو گیر من افتادی(پوزخند)
شوگا:وقتی که خوابم کوچک ترین صدایی نشنوم وگرنه بیدار میشم خفت میکنم
ات:فقط بغلت میکنم تا تو راحت بخوابی (لبخند)
جیهوپ:شاید منم به مرور زمان از تو خوشماومد
ات:هر کاری میکنم تا این اتفاق بیفته
جیمین:خب ببینم جلو یا پشت بیبی گرل کدوم راحت تری که به فاک بری
تهیونگ:لباستو دربیار
ات:چییی(با خوشحالی)
تهیونگ:یه حرف رو دو بار نمیگم
ات:چشم
جونکوک:نگران نباش بعد اینکه کارم باهات تموم شد میری رد کارت
ات:ولی من دوستت دارم نمیخوام ازت جدا شم (بغض)
جونکوک:مطمئنی آخه بیبی من بودن دردسر دارهااا گفته باشم
ات:حتی اگه تا پای مرگ هم باشه میام
جونکوک: پس بیا بغل ددی
ات:چشم ددی(خنده)
وقتی مافیان و به زور با هم ازدواج میکنین ولی تو دوسشون داری
نامجون:سعی کن زیاد تو دست پاهام نیای
ات:چشم فقط میشه بعد کارت بیای بریم کتاب خونه با هم کتاب بخونیم
نامجون:اممم فکر خوبیه
جین: هر روز از من تعریف میکنی و میگی که من جذابم
ات:اگه نبودی که گیر دیوونه ای مث من نمیفتادی
جین:گرلم فعلا که تو گیر من افتادی(پوزخند)
شوگا:وقتی که خوابم کوچک ترین صدایی نشنوم وگرنه بیدار میشم خفت میکنم
ات:فقط بغلت میکنم تا تو راحت بخوابی (لبخند)
جیهوپ:شاید منم به مرور زمان از تو خوشماومد
ات:هر کاری میکنم تا این اتفاق بیفته
جیمین:خب ببینم جلو یا پشت بیبی گرل کدوم راحت تری که به فاک بری
تهیونگ:لباستو دربیار
ات:چییی(با خوشحالی)
تهیونگ:یه حرف رو دو بار نمیگم
ات:چشم
جونکوک:نگران نباش بعد اینکه کارم باهات تموم شد میری رد کارت
ات:ولی من دوستت دارم نمیخوام ازت جدا شم (بغض)
جونکوک:مطمئنی آخه بیبی من بودن دردسر دارهااا گفته باشم
ات:حتی اگه تا پای مرگ هم باشه میام
جونکوک: پس بیا بغل ددی
ات:چشم ددی(خنده)
۳.۱k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.