(سناریو)
(سناریو)
وقتی وسط دعوا میزنم تو صورتت که پرت میشی رو زمین
نامجون:بیبی من ....
ات:خفه شو (گریه)
میری تو اتاق و درو قفل میکنی و تا یه هفته باهاش حرف نمیزنی
جین:آخه چرا اینقدر منو عصبی میکنی(داد)
ات:خفه شو بابا هنوز طلبکار هم هستی(گریه)
بعد که حالتو دید محکم بغلت میکنه
شوگا:من ازت معذرت خواهی کنم تا یه هفته هر کاری گفتی انجام بدم قهر نمیکنی
جیهوپ:تو هم منو بزن
جیمین:من ...من متاسفم که رو موچی کوچولوم دست بلند کردم
تهیونگ:منو ببخش بیبی من متاسفم
جونکوک:(از رو زمین بلندت میکنه و بعلت میکنه و تو هم تو بغلش گریه میکنی )
وقتی وسط دعوا میزنم تو صورتت که پرت میشی رو زمین
نامجون:بیبی من ....
ات:خفه شو (گریه)
میری تو اتاق و درو قفل میکنی و تا یه هفته باهاش حرف نمیزنی
جین:آخه چرا اینقدر منو عصبی میکنی(داد)
ات:خفه شو بابا هنوز طلبکار هم هستی(گریه)
بعد که حالتو دید محکم بغلت میکنه
شوگا:من ازت معذرت خواهی کنم تا یه هفته هر کاری گفتی انجام بدم قهر نمیکنی
جیهوپ:تو هم منو بزن
جیمین:من ...من متاسفم که رو موچی کوچولوم دست بلند کردم
تهیونگ:منو ببخش بیبی من متاسفم
جونکوک:(از رو زمین بلندت میکنه و بعلت میکنه و تو هم تو بغلش گریه میکنی )
۲.۱k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.