جدا شد یکی چشمه از کوهسار

جدا شد یکی #چشمه از #کوهسار
به ره گشت ناگه به سنگی دچار

به‌ نرمی‌ چنین گفت با سنگ سخت‌:
#کرم کرده راهی ده ای نیک‌بخت

گران سنگ #تیره_دل سخت سر
زدش سیلی و گفت‌: دور ای #پسر !

نشد چشمه‌ از پاسخ‌ سنگ‌، #سرد
به کندن در اِستاد و ابرام کرد

بسی کند و کاوید و #کوشش نمود
کز آن #سنگ_خارا رهی برگشود

ز کوشش به‌ هر چیز خواهی رسید
به‌ هر چیز خواهی کماهی رسید

برو #کارگر باش و #امید وار
که از #یأس جز #مرگ ناید به‌ بار

گرت پایداریْسْت در کارها
شود سهل پیش تو دشوارها

#ملک‌_الشعرا_بهار

✳مضمون کلی شعر با کمک #هوش_مصنوعی:
چشمه‌ای کوچک که در مسیر خود به مانعی (سنگ سخت) برخورد می‌کند، با نرمی درخواست راه می‌کند اما با خشونت رد می‌شود. با این حال، #ناامید نمی‌شود و با #تلاش و #پشتکار ، راه خود را از #دل_سنگ باز می‌کند. #شاعر از این #تمثیل استفاده می‌کند تا بگوید: هر دشواری با کوشش و #استقامت، #آسان می‌شود و ناامیدی، بزرگ‌ترین مانع #پیشرفت است.

؛__________❤__________

#شعر #نثر
#گنجینه_ادب_فارسی
#ادبیات_فارسی
#سرای_فارسی
#آشیانه_شعر_نثر
#داستان #داستانک
#حکایت #شعر_آیینی
#کوه #دل
دیدگاه ها (۱)

#جهان، آلوده خواب است.فرو بسته‌است #وحشت در به روی هر #تپش، ...

#درد_عشق ی کشیده‌ام که مَپُرسزهرِ هجری چشیده‌ام که مَپُرسگشت...

#یا_رب #دل پاک و #جان آگاهم دهآه #شب و گریهٔ #سحر گاهم دهدر ...

یارم تویی به عالم، #یار دگر ندارمتا در تنم بود جان، دل از #ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط