رابعه گفت من ماهی ام اما تنگی ندارم

رابعه گفت: من ماهی ام اما تنگی ندارم،
دریا هم ندارم،
می گریم و در اندوه خود غوطه ورم،
من در اشک خویش شنا می کنم؛
آیا از میان شما مردانِ  مدعی، مردی هست که بتواند دستانش را پیاله کند و این ماهی را در  گودی دستانش نگه دارد و با او تا دریا بیاید؟

از میان آن مردان اما مردی نبود که راه دریا  را خوش بدارد و مردی نبود که گودی دستانش گنجایش نهنگی را داشته باشد و مردی نبود که از زنی که دریا می جوید، نترسد..
حالا اما قرن هاست، هر ماهی که می بینم
می گوید: من رابعه ام.
پس دانسته ام زنی که بتواند در اشک هایش شنا کند، نمی میرد، ماهی می شود.
و چنین زنی از خود هزاران ماهی می آفریند،
تو  نیز یکی از آن ماهیانی؛  پس راه دریا بجو.

اقیانوس، تقدیر همه زنان است،
هر چند که کتاب قانونشان خط به خط کویر است...

#عاشقانه
#خاص
دیدگاه ها (۲)

از نگاهت نرگس تبدار، شاعر میشودآینه از شوق هر دیدار شاعر میش...

‹ تو همانی که دگر مثلِ تو مانند نشد. ›💛#عاشقانه#خاص

🍁 🍂 🍁 با شـب ودلهــره و خانه ی غــمگین چـه کنم ؟با تب و بیکس...

بگردم دور تو، دور نگاهت،مرا دیوانه می‌خوانند امثال تو عاقل‌ه...

( گناهکار )۱۳۲ part اتاق در تاریکی فروع رفته بود نه ماهی تو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط