و مرگ مردن نیست

و مرگ، مُردن نیست
و مرگ، تنها، نفس نکشیدن نیست
من مردگان بیشماری را دیده‌ام
که راه می‌رفتند
حرف می‌زدند
سیگار می‌کشیدند
و خیس از باران
انتظار و تنهایی را درک می‌کردند
شعر می‌خواندند
می‌گریستند
قرض می‌دادند
قرض می‌گرفتند
می‌خندیدند
و گریه می‌کردند...
دیدگاه ها (۱)

#فاضل_نظری

پی نوشت: یکی از دوستان گفته بود چرا همه شعرا غمگین شده...این...

.همیشه فکر می‌کردم، دنیا جایی است که آدم باید دوست داشته باش...

شده هرگز دلت مال کسی باشد که دیگر نیستنگاهت سخت دنبال کسی با...

چپتر ۹ _ آرکانیوم و جنونماه ها گذشت...و سکوت خانه کوچک لیندا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط