امشب ای ماه به درد دل من تسکینی

امشب ای ماه ، به دردِ دل من تسکینی
آخر ای ماه ، تو همدرد منِ مسکینی

کاهش جانِ تو ، من دارم و من می‌دانم
که تو از دوری خورشید ، چها می‌بینی



شهریار
دیدگاه ها (۰)

..وقتی که تو، لبخند نگاهت رامی تابانیبال مژگان بلندت رامی خو...

دلم برای تو تنگ استو این را نمی‌توانم بگویم؛مثل باد که از پش...

روزم چون روز دیگران می گذرد.اما شب که در می رسد یادها پریشان...

‍ باز یکدیگر را خواهیم دیداین‌بار در دریاچهتو، آبمن، نیلوفر ...

ظلم می کنی دل توتنگ است مگردل می شکنی دل تو سنگ است مگرامشب ...

سلطان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط