درد یعنی بزنی تکیه بر آن ...
درد یعنی بزنی تکیه بر آن دیواری
که ز بد عهدی او خط و نشانها دارد
درد یعنی بزند شعله به جانت عکسی
صاحب عکس فقط قصد تماشا دارد
درد یعنی که تو باشی و شب و تنهایی
و بدانی که در آغوش کسی جا دارد
درد یعنی که دلت خانه ی دردش باشد
این میان کنج دلی منزل و مَأوا دارد
درد یعنی به خیابان بزنی با یادش
بی خیال تو ولی همدم و همپا دارد
درد یعنی بِرَود جان زِ تَنت در ره او
او ولی عشق دگر در سر و سُودا دارد
درد یعنی بشود هر شب تو یلدایی
اون چنان خوش که فقط یک شب یلدا دارد
که ز بد عهدی او خط و نشانها دارد
درد یعنی بزند شعله به جانت عکسی
صاحب عکس فقط قصد تماشا دارد
درد یعنی که تو باشی و شب و تنهایی
و بدانی که در آغوش کسی جا دارد
درد یعنی که دلت خانه ی دردش باشد
این میان کنج دلی منزل و مَأوا دارد
درد یعنی به خیابان بزنی با یادش
بی خیال تو ولی همدم و همپا دارد
درد یعنی بِرَود جان زِ تَنت در ره او
او ولی عشق دگر در سر و سُودا دارد
درد یعنی بشود هر شب تو یلدایی
اون چنان خوش که فقط یک شب یلدا دارد
- ۴۳۳
- ۰۲ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط