در دل تنهای بارانمن صدایت می کنم

در دل تنهای باران،من صدایت می کنم
بر عبور دیدگانت،جان فدایت می کنم

پاکی دریای دل،سهم من از یاد تو است
چتر دل را سایه بان غصه هایت می کنم

گرچه سهمم از تو اینک یک نگاه ساده است
در دلم با یک نظر،من ،صد دعایت می کنم

شعرهای آشنایی،چون رسد بر چشم دل
با غزلهای دلم،من با صفایت می کنم

حس باران میشوم چون بگذری از کوچه ام
من قرار دیدگانم را رهایت می کنم

بغض باران خورده ام را مینهم بر شانه ات
بال پرواز دلم را،در هوایت می کنم...
دیدگاه ها (۱۴)

درد یعنی بزنی تکیه بر آن دیواریکه ز بد عهدی او...

‏به که گویم ، که تو منزلگه چشمان منی . به که گویم ، که تو نو...

آسمان دست از دلم بردار دلگیرم هنوزحال قلبم خوب نیست ..... غم...

اے غزلهاے نگاهت همه قربانے عشقدعوتم کن تو شبے باز به مهمانے ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط