معلم روانی
#معلم روانی
p2
باششش(میگیرتش)
جیمین:ایشالا یه عروسی دیگه تو راهه
هانول :اهوم
کوک:خوبی
بورام:تو شوک
کوک:آهای دختره
بورام:ها ها
اها لیبیبیبیبیبیبلبیبس چیزی نشده ادامه بدیننننن
کوک:وادفاخ
هانول:تغییر مود داد
ویو بورام:داشتم همینطوری قر میدادم که یهو تعادلمو از دست دادمو داشتم میوفتادم که یه پسر خوشتیپ گرفتم فک کنم داداش جیمین بود ولی خیلییی خیلییی جذاب بود(با ذوق)
ویو کوک:داشتم برای عروس دوماد دست میزدم که یهو دیدم اون دختر رو مخ داره میوفته سری وارد عمل شدمو گرفتمش واقعا از نزدیک خیلی خیلی زیباست
^پایان عروسی^
مادر عروس:بورام چقدر بهت شاباش دادن
بورام:پونصد تومن
بابای داماد:جونگ کوک تو چقد جم کردی
کوک:پونصد
جیمین:چقد همزمان
کوک و بورام:تو حرف نزن بابا
هانول:بعدا به ما میگن
دونا:خا دیگه بریم شما ها هم برین خونتون امروز خسته شدین
هانول و جیمین:باشه خدافظ
همه:خدافظ
کوک:خب دیگه من برم هنوز امتحان بچهدها ر تصیح نکردم
&دلینک دلینک&
دونا:گوشیه کیه بورام مال توعه
بورام:کیه بده بیینم چرا پرستار یو زنگ زده
بله
پرستار یو : دکتر کیم سری خودتونو برسونید یه مسدوم داریم توی یه کوچه چند تف دعوا کردن و چند نفر تیر خوردن یه نفر وضیعتش خیلی بده باید بیاین
بورام:باشه باشه سری میرسم
من باید سری برم بیمارستان بیمار اورژانسی دارم
جین:کوک کوک وایستا بورامو تا بیمارستان ببر
کوک:به من چه
بورام :وقت این حرفا نیست بریم بیمارم داره میمیره
کوک:بپر بالا
مادر بورام:آروم برون کوک
کوک:چشم
بورام:چشماتو ببیند لباسمو عوض کنم
کوک:بزنم کنار؟
بورام :نح رات بکش راست برو کسی تو جاده نیست
کوک:باشه (پاشو میزاره رو گاز و گاز میده)
بورام:خب چشماتو باز کن سری بدو سری تر برون
^چند دقیقه یعد^
بورام:ممنون خدافظ
کوک:هویی آروم گاو در شکست
بورام:پرستار یو بیمار کو
پرستار یو:توی اتاق عمل سری برید
بورام:اوکی
چند ساعت بعد....
به ۱۰ تا لایک و ۱۵ تا کامنت نرسه بعدیو نمیزارم از همینجا تمومش میکنم
ملسی
p2
باششش(میگیرتش)
جیمین:ایشالا یه عروسی دیگه تو راهه
هانول :اهوم
کوک:خوبی
بورام:تو شوک
کوک:آهای دختره
بورام:ها ها
اها لیبیبیبیبیبیبلبیبس چیزی نشده ادامه بدیننننن
کوک:وادفاخ
هانول:تغییر مود داد
ویو بورام:داشتم همینطوری قر میدادم که یهو تعادلمو از دست دادمو داشتم میوفتادم که یه پسر خوشتیپ گرفتم فک کنم داداش جیمین بود ولی خیلییی خیلییی جذاب بود(با ذوق)
ویو کوک:داشتم برای عروس دوماد دست میزدم که یهو دیدم اون دختر رو مخ داره میوفته سری وارد عمل شدمو گرفتمش واقعا از نزدیک خیلی خیلی زیباست
^پایان عروسی^
مادر عروس:بورام چقدر بهت شاباش دادن
بورام:پونصد تومن
بابای داماد:جونگ کوک تو چقد جم کردی
کوک:پونصد
جیمین:چقد همزمان
کوک و بورام:تو حرف نزن بابا
هانول:بعدا به ما میگن
دونا:خا دیگه بریم شما ها هم برین خونتون امروز خسته شدین
هانول و جیمین:باشه خدافظ
همه:خدافظ
کوک:خب دیگه من برم هنوز امتحان بچهدها ر تصیح نکردم
&دلینک دلینک&
دونا:گوشیه کیه بورام مال توعه
بورام:کیه بده بیینم چرا پرستار یو زنگ زده
بله
پرستار یو : دکتر کیم سری خودتونو برسونید یه مسدوم داریم توی یه کوچه چند تف دعوا کردن و چند نفر تیر خوردن یه نفر وضیعتش خیلی بده باید بیاین
بورام:باشه باشه سری میرسم
من باید سری برم بیمارستان بیمار اورژانسی دارم
جین:کوک کوک وایستا بورامو تا بیمارستان ببر
کوک:به من چه
بورام :وقت این حرفا نیست بریم بیمارم داره میمیره
کوک:بپر بالا
مادر بورام:آروم برون کوک
کوک:چشم
بورام:چشماتو ببیند لباسمو عوض کنم
کوک:بزنم کنار؟
بورام :نح رات بکش راست برو کسی تو جاده نیست
کوک:باشه (پاشو میزاره رو گاز و گاز میده)
بورام:خب چشماتو باز کن سری بدو سری تر برون
^چند دقیقه یعد^
بورام:ممنون خدافظ
کوک:هویی آروم گاو در شکست
بورام:پرستار یو بیمار کو
پرستار یو:توی اتاق عمل سری برید
بورام:اوکی
چند ساعت بعد....
به ۱۰ تا لایک و ۱۵ تا کامنت نرسه بعدیو نمیزارم از همینجا تمومش میکنم
ملسی
۸.۸k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.