خب انگار شرطا رسیده مرسی
خب انگار شرطا رسیده مرسی
وقتی عاشق قاتلت میشی
pنمیدونم چند همچنان
*فلش بک به امارت ارسام*
ا.ت ویو
رسیدیم به امارت
رفتیم تو چون بچه ها
کلاس تاحالا منو تو مهمونی یا پارتی ها
ندیده بودن تعجب کردن و اینکه خیلی
خشکل شده بودمم هس*ا.ت مغرور نی ولی واقعا خوشکل شده دیگه*
رفتیم منم نشستم یه گوشه منتظر
ارسام بودم که یه پسر خیلی جون
اومد نزدیکم و گفت:
...:تاحالا تورو با ارسام ندیدم عم وایسا
تو همون ا.تی کع ارسام خیلی ازش
تعریفرمیکنه؟
ا.ت:ارسام لطف داره بله ا.ت هستم
وشما؟
...:منم آرتمیس هستم برادر کوچیک
ارسام*ارتمیس هم اسم دختر هم پسر بچه ها)
ا.ت:خوش بختم 🤝🏻
ارتمیس:منم ههمین طور
افتخار میدید لیدی؟(منظورش رقصه)
حوصلم سر رفته بود پس قبول کردم
ا.ت:چرا که نه
رفتیم که برقصیم اهنگم واسه تانگو
بود رقصی که خوراک منه بلاخر اون هم
کلاس رقص رفتن به کارم اومد
داشتیم میرقصیدیم واقعا عطرش خیلی خوش
بو بود یهو رسید به انجای که باید منو هول میداد
و دوباره میگرفت ولی وقتی هولم داد یهو فهمیدم
این بوی عطر ارتمیس نبود سرمو بالا اوردم که دیدم
بله ارسام خیلی خجالت کشیدم من همیشه تو مدرسه
میرم بقلش یا وقتای که دعوا میکنیم روی صندلی نشته
میخوام بپرم روش میگیرتم و بغلم میکنه ولی الان یه
حس عجیبی بود.
ارسام ویو
لپاش گل انداخته تو صورتم نگا نمیکرده معلوم بود خجالت
کشیده از صورتش خندم گرفت و نتونستم خودمو
نگه دارم زدم زیر خنده
ا.ت:یاااااا به چی میخندی؟(اخم و خجالت)
ارسام:اخه صورتت خیلی خنده داره(درحال جر خورد)
ا.ت:منم خودم از خنده ی اون خندم گرفت
زدم زیر خند
عزرایل ویو(همون من ویو چون بچه ها بم میگن عزرایل میگم عزرایل ویو)
دیگع ارتمیس ارسام ا.ت باهم دیگع خندیدن داشت به
ا.ت خوش میگذشت که یهو الی خود شیرینه میمون
امد و ........
*ا.ت ویو*
داشت بهم خوش میگذشت که الی اومد سمتم ...
خب خب خب دیگه زیاد شد چون بچه خوبیم
شرط نمیزارم فعلا تا پارت بعد👋🏻🧋🙄
وقتی عاشق قاتلت میشی
pنمیدونم چند همچنان
*فلش بک به امارت ارسام*
ا.ت ویو
رسیدیم به امارت
رفتیم تو چون بچه ها
کلاس تاحالا منو تو مهمونی یا پارتی ها
ندیده بودن تعجب کردن و اینکه خیلی
خشکل شده بودمم هس*ا.ت مغرور نی ولی واقعا خوشکل شده دیگه*
رفتیم منم نشستم یه گوشه منتظر
ارسام بودم که یه پسر خیلی جون
اومد نزدیکم و گفت:
...:تاحالا تورو با ارسام ندیدم عم وایسا
تو همون ا.تی کع ارسام خیلی ازش
تعریفرمیکنه؟
ا.ت:ارسام لطف داره بله ا.ت هستم
وشما؟
...:منم آرتمیس هستم برادر کوچیک
ارسام*ارتمیس هم اسم دختر هم پسر بچه ها)
ا.ت:خوش بختم 🤝🏻
ارتمیس:منم ههمین طور
افتخار میدید لیدی؟(منظورش رقصه)
حوصلم سر رفته بود پس قبول کردم
ا.ت:چرا که نه
رفتیم که برقصیم اهنگم واسه تانگو
بود رقصی که خوراک منه بلاخر اون هم
کلاس رقص رفتن به کارم اومد
داشتیم میرقصیدیم واقعا عطرش خیلی خوش
بو بود یهو رسید به انجای که باید منو هول میداد
و دوباره میگرفت ولی وقتی هولم داد یهو فهمیدم
این بوی عطر ارتمیس نبود سرمو بالا اوردم که دیدم
بله ارسام خیلی خجالت کشیدم من همیشه تو مدرسه
میرم بقلش یا وقتای که دعوا میکنیم روی صندلی نشته
میخوام بپرم روش میگیرتم و بغلم میکنه ولی الان یه
حس عجیبی بود.
ارسام ویو
لپاش گل انداخته تو صورتم نگا نمیکرده معلوم بود خجالت
کشیده از صورتش خندم گرفت و نتونستم خودمو
نگه دارم زدم زیر خنده
ا.ت:یاااااا به چی میخندی؟(اخم و خجالت)
ارسام:اخه صورتت خیلی خنده داره(درحال جر خورد)
ا.ت:منم خودم از خنده ی اون خندم گرفت
زدم زیر خند
عزرایل ویو(همون من ویو چون بچه ها بم میگن عزرایل میگم عزرایل ویو)
دیگع ارتمیس ارسام ا.ت باهم دیگع خندیدن داشت به
ا.ت خوش میگذشت که یهو الی خود شیرینه میمون
امد و ........
*ا.ت ویو*
داشت بهم خوش میگذشت که الی اومد سمتم ...
خب خب خب دیگه زیاد شد چون بچه خوبیم
شرط نمیزارم فعلا تا پارت بعد👋🏻🧋🙄
۳.۹k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.